بسیاری از مردم گمان می کنند که راحتی به معنی خوشبختی است و در پی راحتی هستند و در این مسیر به انواع غم، اندوه، تنهایی و بدبختی دچار می شوند و از یاد می برند که بسیاری از مواقع او در عین سختی و خستگی احساس سعادت کرده است و چه بسا آن سختی عین خوشبختی بوده باشد. بسیاری از مواقع اگر مجبور شود برای نجات طفلی که در چاه افتاده است خود را به چاه بیندازد، با وجود سختی و مشقت و زخم برداشتن به سبب پایین رفتن در چاه باز هم احساس سعادت و خوشبختی می کند. آیا نمی بینی سختی ومشقتی را که دانشمندان و دانشجویان در مسیر کسب دانش تحمل می کنند؟ این سختی باعث سعادت و خوشبختی آنان می شود و سبب می گردد که با وجود رنجی که می برند از احساس سرحالی نتیجه سعادت به وجد آیند؟!! نمی بینی که ورزشکار با وجود خستگی و ریزش عرق به تداوم ورزش شادمان است، به مانند کسی که به فقراء و نیازمندان خدمت می کند و با وجود خرج، هزینه و خستگی این کار، احساس شادی و شادمانی می کند و به مانند کسی که مال خود را با میل و رضا صرف فقراء و نیازمندان می کند، انسان راحتی خود و چیزی را که دوست دارد خرج می کند تا سعادت را در درون خود بیابد.
نتیجه این در هم آمیختگی و نظرات متفاوت و تعریف های گوناگون برای سعادت حیرت شخص است، که او را حیران و سرگردان برای یافتن سعادت حقیقی بر جای می گذارد.
از چه چیز آفریده شده است؟
خدای بلند مرتبه می فرماید {اوست كسي که شما را از خاك، سپس از نطفه، آن گاه از خون بسته آفريد. آن گاه شما را كودكي [كامل شده از شكم مادر] بيرون ميآورد، سپس [بزرگ ميشويد] تا به توانمنديتان برسيد. باز [به شما زندگي ميبخشد] تا پير [و فرتوت] شويد و از شما كسي است که پيش از اين [سپري كردن دورانها] جانش گرفته ميشود و [مهلت ميدهد] تا به مدّتي معيّن برسيد و باشد که خرد ورزيد }[ سوره غافر آیه 67]
آری اصل او از خاک و آبی بی مقدار است و سرانجام او جسدی بی توان است و در این میان حامل نجاست در شکم است و هر چه ازبدنش خارج می شود پلید است و بعد از همه اینان دشمن سخت خدایش است. چه چیز سبب کفر او شده است؟ خدای بلند مرتبه می فرماید {نفرين باد انسان، چه ناسپاس است (17)[خداوند] او را از چه چيزي آفريده است! (18)از نطفهاي. او را آفريده است، آن گاه او را به سامان ساخته است (19)سپس [سلوك] راه [خير و شرّ] را بر او آسان گرداند (20)سپس او را ميراند. آن گاه او را در گور كرد (21)باز وقتي که خواهد، زندهاش ميسازد (22)} [ سوره عبس آیه 22-17]
با وجود این او نسبت به دیگر مخلوقات عزت و احترام دارد. خداود به فرشتگان دستور داد تا بر نیایی او آدم سجده کنند و زمین و چارپایان را برای او رام ساخت و او را با عقل که یکی از معجزات خداوند است عزت داد. خدای متعال می فرماید {و به راستي فرزندان آدم را گرامي داشتيم و در بيابان و دريا آنان را [بر مركب و غير آن] سوار كرديم و از پاكيزهها به آنان روزي داديم و آنان را بر بسياري از آفريدگان خويش چنان که بايد برتري داديم } [ سوره اسراء آیه 70]
پس جوهر و واقعیت انسان را نمی توان بدون تصور این دو حقیقت درک کرد و با این تصور توازن برقرار می شود، توازنی که بر این استوار شده است که هر آنچه را که انسان محقق می سازد از عظمت، عزت، مال، دانش و دیگر چیزها همگی از بخشش و فیض خداوند متعال هستند. خداوند بلند مرتبه می فرماید {و از نعمت هر آنچه داريد، از [جانب] خداوند است سپس چون رنجي به شما رسد، آن گاه به [درگاه] او ميناليد } [ سوره نحل آیه 53].
اما انسان به تنهایی جز یک توده گوشت و استخوان نیست او نفسی را که باید پاک و تهذیب می کرد از ادعا انباشته است. می بایست آن را با دانش سودمند و کار شایسته عادت می داد. خداوند با وجود ناتوانی و ضعفش او را به صفاتی مجهز کرده که او را شایسته حمل امانتی نموده است که دیگر موجودات در اطراف او از برداشت آن ناتوان بوده اند . خدای بلند مرتبه می فرماید {ما امانت [خويش] را بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه داشتيم که نپذيرفتند آن را بردارند،. و از آن ترسيدند. و انسان آن را برداشت. بي گمان او ستمگر نادان است } [ سوره احزاب آیه 72]
و اگر انسان درایجاد توازن در باور خود نسبت به این دو حقیقت عاجز باشد یا به سمت حقیقت نخست می رود و چنین گمان می کند که انسان فقط یک جسم شهوانی است و هیچ هدف و مقصدی ندارد و در نتیجه به مانند حیوانات فقط به دنبال لذایذ می گردد و نفس خود را در رسیدن به آنها خوار و ذلیل می سازد. خداوند متعال می فرماید {و كافران [در دنيا] بهرهمند ميشوند و مي خورند چنان که چارپايان مي خورند و آتش [دوزخ] جايگاه آنان است } [ سوره محمد آیه 12]
و یا اینکه حقیقت دوم بر فکرش چیره می شود و به تکبر، طغیان و خود را خدا دیدن منجر می شود و از این غافل می گردد که بازگشتش به سوی خداست. خداوند می فرماید {حقّا که انسان سر به طغيان بر ميدارد (6)هنگامي که خود را بي نياز ميبيند (7)به يقين باز گشت به سوي پروردگار توست (8)} [ سوره علق آیه 8-6]
انسان باید ارزش خود را بداند و با نفس خود سازش کند. از مهمترین اسباب بدبختی آن است که انسان خود را نمی یابد و نمی داند که جایگاه او در جامعه کجاست و نمی داند که او کیست و جایگاه او کجاست و چه چیزی می تواند تقدیم کند.
و چرا آفریده شده است؟
خداوند متعال همه موجودات را آفریده است و آفرینش او بیهوده نیست. خدای متعال می فرماید {آيا پنداشتيد که ما شما را بيهوده آفريدهايم و شما به سوي ما بازگردانده نميشويد! (115)خداوند، فرمانرواي راستين، [بسي] برتر است. هيچ معبود [راستيني] جز او نيست، که پروردگار عرش گرانقدر است. (116)} [ سوره مومنون آیه 116-115]
خداوند مخلوقات را برای عبادت به مفهوم فراگیرش آفریده، مفهومی که تمام زندگی را در بر می گیرد، کار، بازی، سرگرمی و بلاخره تمام زندگی و نه فقط مراسم تعبدی را. خدای متعال می فرماید {و جنّ و انس را جز براي آنكه مرا بندگي كنند نيافريدهام } [ سوره ذاریات آیه 56]
اما کسی که این را نمی داند همیشه در عذاب و در شک، تردید و حیرت به سر می برد او از زندگی اش بهره لازم را نمی برد و ناکام مانده است. در زندگی او عبادت از سعادت جدا و بی ربط به آن است و عبادت از زندگی دنیوی او و زندگی دنیوی او از آخرتش بیگانه است. در حالی که خداوند متعال تمام آنچه را که در زمین و آسمان ها قرار داده است برای او رام و مسخر ساخته است. خداوند می فرماید {و آنچه را که در آسمانها و آنچه را که در زمين است همگي را برايتان از [لطف و آفرينش خود] مسخّر گرداند. بي گمان در اين [امر] براي گروهي که انديشه ميكنند، نشانههايي است } [ سوره جاثیه آیه 13]
انسان باید بداند که او در این زمین از طرف صاحب و مالک واقعی که همان صاحب و مالک انسان است، جانشین شده تا او را بیازماید. خداوند می فرماید {و او كسي است که شما را فرمانروايان زمين گرداند. و برخي از شما را به مراتبي بر برخي ديگر برتري بخشيد تا در آنچه به شما داده است شما را بيازمايد. به راستي که پروردگارت زود كيفر است و او آمرزنده مهربان است } [ سوره انعام آیه 165]
بعد از اینکه انسان حقیقت وجودش را درک کرد به سوی درک واقعیت زندگی روی می آورد. این زندگی پایه تمام لذات و شادی های است ودر آن می توان به یافتن آن چه نفس به آن میل دارد امید بست. هدف و منظور از این زندگی چیست؟ به درستی هدف از آفرینش زندگی و مرگ آزمودن انسانها است کدامیک کردار بهتری خواهند داشت؟ خدای متعال می فرماید {كسي که مرگ و زندگي را آفريد تا شما را بيازمايد که كداميك از شما نيكوكارتر است! و او پيروزمند آمرزگار است } [سوره ملک آیه 2]
حقیقت این است اما بیشتر مردم نمی دانند. آری حکمت دنیا این چنین است. خداوند متعال می فرماید {جز اين نيست که وصف زندگاني دنيا چون آبي است که آن را از آسمان فرو فرستيم، آن گاه به آن رستني زمين- از آنچه مردم و چهارپايان ميخورند- در هم آميخت [و انبوه شد] تا وقتي که زمين پيرايهاش را به دست آورد و آراسته شد و اهلش گمان بردند که بر [بهرهگيري از] آن توانا هستند. [آن گاه] فرمان ما در شب يا روز به آن در رسيد. و آن را [چون كشت] درو شده گردانيديم که گويي ديروز هيچ نبوده است. آيات [خود] را بدينسان براي گروهي که انديشه ميكنند به روشني بيان ميكنيم } [سوره یونس آیه 24]
و خداوند می فرماید {مثل زندگاني دنيا را براي آنان مانند آبي بيان كن که از آسمان آن را فرو فرستاديم، آن گاه رستني زمين به [وسيله] آن در هم آميخت [و انبوه شد] سرانجام درهم شكسته شد که بادها آن را پراكنده ميساختند و خداوند بر هر كاري توانمند است } [سوره کهف آیه 45]
زندگی ما محل عبور است و جای استقرار نیست. پلی است که ما را به جهان دیگر می رساند و زندگی واقعی با پایان یافتن این زندگی، تمام نمی شود. زندگی حقیقی بعد از پایان این زندگی دنیا آغاز می شود. زندگی دنیا فقط یک بازی و سرگرمی و آرایش و فخرفروشی است. همان سان که خداوند پاک می فرماید {بدانيد که زندگاني دنيا بازيچه و بيهودگي و آرايش و فخر فروشي در ميانتان و افزونخواهي در اموال و اولاد است. چون وصف باراني که رستنياش زارعان را به شگفت آورد، سپس خشك شود و آن را زرد بيني، سپس خرد و ريز گردد. و در آخرت [هم] عذابي سخت و [هم] آمرزش و خشنودي از سوي خدا خواهد بود. و زندگاني دنيا جز مايه فريب نيست } [سوره حدید آیه 20]
این آیه زندگی دنیا را چیزی کم بها و بی ارزش به تصویر می کشد و قدر آن را می کاهد تا نفوس آدمیان خود را از آن بالاتر بکشند و خود را به آخرت و ارزش های آن برسانند. وقتی زندگی دنیا با زندگی در سرای دیگر مقایسه می شود آن امری عظیم و سهمگین به چشم می آید و دنیا با ترازو و میزان آخرت چیزی بی ارزش و کم بها جلوه می کند، یک بازی، سرگرمی، فخرفروشی و زیاده طلبی. این است پشت تمام چیزهایی که بسیار جدی، پربها و مهم جلوه می کنند. این است حقیقت زندگی این دنیا. این حقیقتی است که قلب به آن می رسد آن گاه که در طلب حقیقت ژرف می نگرد. حقیقتی که قرآن آن را گوشه گیری از زندگی دنیا و بی توجه بودن به آبادانی و امر جانشینی نمی داند. بلکه منظور تصحیح معیارهای احساس و ارزش های روانی و خود را بالاتر از فریب زندگی زود گذر و جاذبیت پیچیده زمین دانستن. زندگی جز یک پل نیست که مخلوقات از آن عبور می کنند و به سوی آخرت می روند و این دنیا در کوتاهی و سرعت نابودی در برابر جاودانگی که در پی آن می آید، چیز قابل ذکری نیست همانطور که آخرت در امتداد بی منتهای آن منوط و مشروط به حال انسان در این جهان است پس انسان همیشه در مرحله امتحان بسر می برد و هر آنچه در اطرافش مشاهده می کند از شادمانی ها و لذایذ و بهره ها یا از مصیبت ها و جراحات و فجایع، همه اینان جز روزهایی چند نیستند که به سرعت تمام می شوند و با هر آنچه دارند در کفه میزان نهاده می شوند تا سرانجام ابدی را، مشخص کنند و الا اگر چنین نباشد چه چیز با تو در قبر همراه می شود؟ خداوند متعال می فرماید {و [ميگوييم] يكّه [و تنها] چنان که نخستين بار شما را آفريديم، به نزد ما آمديد و آنچه را که به شما بخشيده بوديم، پشت سرتان رها كرديد و آن شفيعانتان را که ميپنداشتيد در [پرورش] شما شريكان [خداوند] هستند، با شما نميبينيم. به راستي [پيوند] ميان شما گسسته شد. و آنچه ميپنداشتيد، از [دست] شما رفت } [سوره انعام آیه 294]
چرا بیشتر مردم از این حقیقت غافل هستند؟ این آن چیزی است که خداوند، مولای عزو جل می فرماید {از [تدبير] زندگاني دنيا [تنها] ظاهر را ميدانند و آنان از آخرت غافلند } [سوره روم آیه 7]
پس چگونه است حال کسی که به زندگی دنیا خشنود شد واز امید دیدار خدایش در آخرت ناامید گشت ؟ خدای بلند مرتبه می فرماید {آنان که به لقاي ما اميد ندارند و به زندگاني دنيا خشنود گشتهاند و به آن آرام گرفتهاند و آنان که از آيات ما غافلند (7 )اينان به [سزاي] آنچه ميكردند جايگاهشان آتش [جهنّم] است(8)} [سوره یونس آیه 8-7]
و چگونه است حال کسی که زندگی دنیا را بر آخرت ترجیح داد؟ خداوند متعال می فرماید {پس امّا كسي که از حدّ گذشته باشد (37) و زندگي دنيا را ترجيح داده باشد (38)[بداند] که دوزخ جاي [او] است (39)و امّا كسي که از ايستادن در حضور پروردگارش بيمناك بوده باشد و نفس را از هوي و هوس باز داشته باشد (40)[بداند] که بهشت جايگاه [او] ست (41)} [سوره نازعات آیه 41-37]
آری، زیرا آنان دین خود را به بازیچه گرفته و مشغول بازی و سرگرمی شده اند و زندگی دنیا آنان را فریفته است. خداوند متعال می فرماید {آنان که دينشان را به بازيچه و سرگرمي گرفتند و زندگي دنيا آنان را فريفت، امروز فراموششان ميكنيم چنان که ديدار اين روزشان را فراموش كردند و آنكه آيات ما را انكار ميكردند } [سوره اعراف آیه 51]
آری این چنین است زیرا آنان می خواهند آن را در غیر مسیر راستی و حق ببینند. خدای بلند مرتبه می فرماید {آنان که زندگاني دنيا را از آخرت خوش [تر] دارند و [مردم] را از راه خداوند باز ميدارند و [در] آن ناراستي ميجويند. اينان در گمراهي دور [و دراز] اند } [سوره ابراهیم آیه 3]
معنی این سخن آن نیست که زندگی دنیا در نگاه انسان بی ارزش شود و از آبادانی زمین با علم و عمل به ترک دنیا و ریاضت کشی و انتظار مرگ برود، هرگز.. بلکه راه درست آن است که با دنیا برابر با سفارش خداوند عمل کنیم. همانطور که خداوند متعال می فرماید {و در آنچه خداوند به تو داده است [اصلاح] سراي آخرت را بجوي و بهرهات از دنيا را [نيز] فراموش مكن و چنان که خداوند به تو نيكي كرده است نيكي كن و در زمين در پي فساد مباش. که خداوند فساد پيشگان را دوست نميدارد } [سوره قصصآیه 77]
و همچنین می فرماید {و از هر چيزي که به شما داده شود [بدانيد که] بهرهمندي زندگاني دنيا و تجمّل آن است و آنچه نزد خداوند است بهتر و پايندهتر است، آيا خرد نميورزيد! } [سوره قصصآیه 60]
و با این نگاه متکامل، زندگی به مانند گنجی پر بها جلوه می کند که بهره بردن از آن لازم است. در حقیقت دنیا بیش از این ارزش ندارد که به عنوان پلی برای رسیدن به سعادت جاودانی از آن استفاده شود. اما زیبایی ها و لذاتی که در این دنیا با آنها مواجه می شویم فقط بهره زندگی دنیا و آرایش آن هستند. خداوند متعال می فرماید {براي مردمان حبّ خواستهها [ي نفس] از [قبيل] زنان و فرزندان و مالهاي انبوه از [جنس] زر و سيم و اسبهاي نشاندار و چهار پايان و زراعت آراسته شده است، اين [همه، مايه] بهره زندگاني دنياست، و خدا [ست که] نيك فرجامي به نزد اوست } [سوره آل عمرانآیه 14]
و خداوند بلند مرتبه می فرماید {مال و فرزندان زينت زندگاني دنياست. و [نيكيهاي] ماندگار شايسته به نزد پروردگارت نيك پاداشتر و اميدبخشتر است } [سوره کهف آیه 46]
و لذات آن نیزپسندیده هستند اگر به خوبی استفاده شوند.
خداوند می فرماید {بگو: چه كسي آن زينت خدا را که براي بندگانش پديد آورده و روزيهاي پاكيزه را حرام كرده است! بگو: «آن [پاكيزهها] در زندگاني دنيا براي مؤمنان است. روز قيامت [هم] ويژه [آنان] است. بدينسان آيات [خود] را براي گروهي که ميدانند به روشني بيان ميكنيم } [سوره اعراق آیه 32]
با این فهم، مسلمان زندگی را با گام های محکم و استوار آغاز می کند و لذات آن را می یابد. بعد از رسیدن به این یقین که هر آنچه او می یابد فانی است و بقایی ندارد. او همیشه بدون اسراف و زیاده روی از زندگی بهره می برد به همراه این عمل و باور که هر چه را او به دست آورد در دستش قرار بدهد و نه در دلش و از دست دادن چیزی یا ناراحتی های دنیا به او زیانی نمی رسانند. خدای بلند مرتبه می فرماید {هيچ مصيبتي در زمين و نه در جان هايتان نرسد، مگر پيش از آنكه آن را پديد آوريم در كتابي نوشته است. بي گمان اين امر بر خداوند آسان است (22)[اين موضوع را بيان كرديم] تا بر آنچه از دستتان برود، اندوه نخوريد و به آنچه [خداوند] به شما بدهد، شاد نشويد. و خداوند هيچ خودستاي فخر فروشي را دوست ندارد } [سوره حدید آیه 23]
و بدین ترتیب او از دنیا و لذات آن بهره مند می شود و پاداش خود را هم از خداوند دریافت می کند. نزد او دنیا با آخرت در ارتباط تنگاتنگ است و شادی های روح با شادی های بدن و جسم متصل اند و سعادت و خوشبختی از بهره وری دنیا با خوشبختی و آرامش داخلی ارتباط دارند.
مسلمان در تامل و درک خود به محور سوم و پایانی در فهم هستی می رسد و آن فهم جهانی است که تمام موجودات را در بردارد و تفکر را از سخن خداوند آغاز می کند که می فرماید {بگو: بنگريد که چه چيزي در آسمانها و زمين است! و آيات و هشدارها به گروهي که ايمان نميآورند، سودي نميبخشد } [سوره یونس آیه 101]
سپس به مطالعه دهها آیه می پردازد که به تفکر در باره آفرینش خداوند و صنعت شگفت انگیز او فرا می خواند، تا به همان نتیجه برسد که پیش از این با تفکر در حقیقت وجود و زندگیش به آن رسیده است و به این خواهد رسید که فهم او از هستی باید از درک دو حقیقت برگرفته شود:
نخست: این حقیقت که خداوند متعال بیشتر آن چه را در اطراف هستی هست برای او رام و مسخر ساخته و برتری او بر آنها فقط به بهرمندی او ازبرخی ویژگی ها منحصر نمی شود بلکه به سبب رام شدن این موجودات برای خدمت و محقق شدن رفاه او است. خداوند متعال می فرماید {آيا نينديشيدهايد که خداوند آنچه را که در آسمانها و آنچه را که در زمين است برايتان رام گردانيد و نعمتهاي خود را پيدا و ناپيدا بر شما تمام كرد! و از مردم كسي هست که در [باره] خداوند بي هيچ دانشي و هدايتي و كتابي روشن مجادله ميكند } [سوره لقمان آیه 20]
و خداوند متعال می فرماید {و شب و روز و خورشيد و ماه را برايتان رام كرد. و ستارگان به فرمان او رامند. در اين [امر] براي گروهي که خرد ميورزند، مايههاي عبرت است } [سوره نحل آیه 12]
و خداوند متعال می فرماید {اوست كسي که زمين را برايتان رام گرداند پس در گوشه و كنار آن راه رويد و از روزياش (خداوند) بخوريد. و [وقوع] رستاخيز در نزد اوست } [سوره ملک آیه 15]
مسلمان در قرآن دلایل آشکاری مبنی بر مسخر بودن این هستی و قدرت انسان بر آن خواهد یافت و در این اشاره ای لطیف به الفت انسان با این هستی است و این مفهوم نیز در آن نهفته است که نباید از آن چه از حوادث و مصیبت ها به او می رسد بی تابی و اظهار ناراحتی کند. طبیعت همیشه در مبارزه با انسان نیست و آدمی نیز همیشه درگیر چیره شدن بر طغیان و سرکشی طبیعت نیست.
اما حقیقت دوم: اینکه هستی تا هنوز تمام اسرار خود را برای انسان نگشوده است با وجود مسخر شدن و قدرت یابی انسان بر آن. اما تا هنوز دسته ای دیگر از آنچه هستی از آنها تشکیل شده از نگاه انسان پنهان و یا از سیطره او بیرون اند، هستی مملو از فرشتگان و جنیان است و شاید موجودات دیگری نیز باشند که آدمی از درک حقیقت آنها عاجز است و یا حتی از رسیدن به دانشی در باره آنها ناتوان باشد و وجود انسان در برابر عظمت و گستردگی این هستی بیش از یک ذره در برابر آن نیست.
با درک این دو حقیقت، نگاه آدمی به هستی اطرف خودش تکمیل می شود او به این فهم می رسد که جایگاه ویژه ای در میان تمام مخلوقات دارد به طوری که خداوند او را در مرکز هستی قرار داده است که بیشتر موجودات مسخر او شده اند و در عین حال در می یابد که برخی دروازه ها بر روی او بسته اند و به هر مقدار از توان دست یابد نمی تواند آنها را بگشاید.
با این فهم رابطه انسان با هستی اطراف خودش با احساس بسیار قوی در میل به آبادانی همراه خواهد شد. افرادی که رابطه آنان با هستی اطرافشان با هرج و مرج همراه است در بدبختی و خستگی همیشگی و نگون بختی بسر می برند زیرا رابطه آنان نامتوازن است. رابطه آنان با خودپسندی، حسادت، بدگمانی و توطئه چینی همراه است و این صفات، از مواردی هستند که انسان را از خوشبختی دور می کنند و ناخشنودی او را فراهم می سازند و او را به انسانی مضطرب و پریشان تبدیل می کنند که از اضطراب همیشگی در رنج است. پس راحتی و خوشبختی از کجا برای او بوجود آید؟ خداوند می فرماید {و نيكي و بدي يكسان نيست. به شيوهاي که آن بهتر است، پاسخ گوي. پس ناگاه [ميبيني] كسي که ميان تو و او دشمنياي است، گويي دوستي خويشاوند شده است (34)و جز بردباران آن را نپذيرند. و جز دارنده سهمي بزرگ [از اخلاق] آن را نپذيرد } [سوره فصلت آیه 35]
اما انسانی که زندگی و رابطه خود را بر اساس حقوق و واجبات تنظیم کرده و وظیفه خود را انجام می دهد و در حق خود آسان گیری و از دشمنان خود می گذرد، او در این حالت بدون تردید انسانی خوشبخت است. دوستی برترین درجه رفتار انسان با برادر انسان اش می باشد. منظور از دوستی محبت، الفت و علاقه است و این همان فطرت سالم انسان است.
با این ایمان انسان با خدایش و با خودش و با هستی اطرافش به صلح می رسد او در آغاز، حقیقت عبودیت خداوند متعال را درک می کند و واجبات خود را در برابرآن انجام می دهد و بعد از آن ارزش خود را به عنوان انسانی که خداوند این هستی را برای او رام ساخته است درک می کند و اینکه او به زمین فرستاده شده است تا مورد آزمایش قرار گیرد پیش از اینکه به بهشتی بازگردد که برای آن آفریده شده است. او مامور است تا این زمین را آباد سازد. خداوند بلند مرتبه می فرماید {و به سوي ثمود، برادرشان صالح را [فرستاديم]. گفت: اي قوم من، خدا را پرستش كنيد. معبود [راستيني] جز او نداريد. او شما را از زمين پديد آورد و شما را در آن به آباد كردن گمارد، پس از او آمرزش بخواهيد، آن گاه به درگاه او توبه كنيد. که پروردگارم نزديك [و] اجابت كننده است } [سوره هود آیه 61]
او همچنین بر این مکلف است تا نفس خود را بر این عادت دهد که از شهوات و لذات به مقدار نیاز و برابر با قواعد شریعت، استفاده کند. وقتی به این فهم متکامل نسبت به خالق هستی، نفس بشری و هستی دست یافت، می توانیم از نتایج عملی که تطبیق این مفهوم در بر دارد بپرسیم. بعد از اینکه انسان این حقیقت را درک کرد ناگهان به این نتیجه می رسد که خوشبختی در دو جهان- دنیا و آخرت- به رضایت خداوند و فرمانپذیری از او و رعایت حدود و ضوابط او بستگی دارد.. و این امر سبب ایجاد توازن در میان خواسته های جسم و روح، فرد و جامعه و در میان آبادی دنیا و آخرت می گردد و سعادت در دنیا به هر مرحله ای که برسد کوتاه و ناقص است، زیرا دنیا مکان تلاش و آزمایش است و آخرت جای حساب است و هر کس در آن موفق شد به سعادت کامل و ابدی دست یافته است. خداوند می فرماید {پروردگارشان آنان را به بخشايشي از [سوي] خود و خشنودي و باغهايي که در آنجا نعمت پايدار دارند، مژده ميدهد (21)هميشه در آن جاودانند. خداوند است که پاداش بزرگ به نزد اوست (22)} [سوره توبه آیه 22-21]
برای آن که آدمی خوشبخت شود و احساس آرامش کند و از زندگی پاکی در دنیا و آخرت برخوردار شود ، ایمان و عمل صالح نیاز است. خداوند بلند مرتبه می فرماید {هر كس در حالي که مؤمن است كار شايسته انجام دهد، مرد باشد يا زن، او را به زندگانياي پاك زنده ميداريم و پاداششان را به [حسب] نيكوترين آنچه ميكردند، به آنان ميدهيم} [سوره نحل آیه 97] .